زهرا جونزهرا جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

برای دخترم زهرا

بچه هم بچه های قدیم!!!

گاهی فکر میکنم یعنی واقعا درست است!!!یعنی بچه های قدیم شیطنت نداشتن؟خیلی قدیم نرویم همین خودمان...با خودم که قیاس میکنم نمی توانم این حرف را قبول کنم مشکل جای دیگریست... زندگیهامان آنقدر لوکس شده که هر چیز کوچکی اگر بشکند کلی هزینه هدر میرود و اگر یک بچه خرابش کند یعنی یک دردسر بزرگ درست کرده قدیمها دوره ی خودم پذیرایی جدا بود و بچه ها نباید میرفتن آنجا و چه تدبیر خوبی به نظر من چون بقیه ی خانه در اختیارمان بود و بریز و به پاش ما طبیعی طبیعی بود الان خانه ها کوچک شده و جای مهمان و نشست و برخاست و بازی بچه ها یکی شده و این وسط بچه ها بایذ کوتاه بیایند کمتر بریزند کمتر بدوند کمتر بچه باشند!!! نه بچه ها همانند با همان ذات زیبا و شاد و سر زن...
25 مرداد 1395

کاش

کاش میشد ساعتها با تو قدم بزنم و در آفتاب راه برویم بدون اینکه بترسم پوستمان لک بردارد و سیاه شود!!! وقدر مزحک است دلواپسیهایم...گاهی یا کاش دغدغه ی ریختن بستنی کاکائویی روی لباس مهمانیت را نداشتم و میشد تا رسیدن به محل مهمانی با خیال راحت تو هر چقدر میخواهی آرام آرام بستنیت را لیس بزنی و غرق شوی در مزه اش بدون اینکه صدای لا ینقطع من مدام گوشزد کند به تو زهرا زود باش آب شد لباست کثیف می شود...چقدر بی رحم می شوم....گاهی
1 مرداد 1395
1